
بابا دریا یا بپ دیریا در اساطیر و فولکلور ایران، نام مردی سیاهپوست و بلندبالا است که قد او به حدی بلند است که دریا تا کمرگاه او میرسد. بابا دریا روزها در دریا به سر میبرد اما شبها برای خفتن به ساحل میآید. وی گاهی شبها و هنگام به ساحل آمدن، هر کس را که بر سر راهش قرار گیرد برمیدارد و او را با خود به دریا میبرد.بعضی از مردم محلی معتقدن که با بر هم زدن وسایل فلزی«بابا دریا» صدای آن را می شوند و به سرعت فرار میکند و محل را ترک می کند.
دردریا از تیشه و اره وحشت دارد و با دیدن آن ها و همچنین صدای برخورد دو قطعه آهن میگریزد.
به روایت برخی، چند تن از ملوانان قدرتمند توانسته بودند پدردریا را به دام انداخته و او را تکه تکه کنند، اما وقتی اعضای بدنش را به آب انداختند، دوباره به مانند اول درآمده و گریخته است.
باب اندرون شير ديدند و گاو
همي داشتي گاو با شير تاو
همان مردم و مويها چون کمند
همه تن پر از پشم چون گوسفند
گروهي سران چون سر گاوميش
دو دست از پس مردم و پاي پيش
يکي سر چو ماهي و تن چون نهنگ
يکي پاي چون گور و تن چون پلنگ
نمودي همي اين بدان آن بدين
بدادار بر خواندند آفرين
ببخشايش کردگار سپهر
هوا شد خوش و باد ننمود چهر
گذشتند بر آب بر هفت ماه
که بادي نکرد اندريشان نگاه
چو خسرو ز دريا بخشکي رسيد
نگه کرد هامون جهان را بديد

شاهنامه فردوسي
جنگ بزرگ کيخسرو با افراسياب – قسمت ششم
Baba Darya or Pedar Darya- literally means father of the sea. Known in Iranian folklore especially southern, as a bull headed giant that lives in the sea during the day and comes to shore at sunset to sleep inland. It is said that this monster is dangerous to humans and boats but fears metal tools like sickles or saws. People can get rid of this giant by banging metal objects to each other.