سیمرغ که یکی از مهمترین موجودات اساطیر ایرانی محسوب میشود، با ظاهری شبیه به سگی پرنده توصیف شده است که از سر سگ، بدن طاووس و پنجههای شیر تشکیل شده و حتا در برخی منابع صورت انسانی دارد. لانه سیمرغ در ارتفاعات البرز قرار دارد و پس از بازه عمری 1700 سالهاش خود را به آتش کشیده و از خاسکتر خود دوباره زاده میشود (مانند ققنوس در اساطیر یونان).

در داستانهای کهن از پرندهای به نام ساینا (Saena – شاهینی عطیمالجثه) نام برده شده که به نظر میرسد همان سیمرغ باشد که بر فراز درخت گَوکَرَنَه (یا گیاه هوم – درخت دربردارنده دانه تمام گیاهان و اکسیر جاودانگی) مستقر است و با بر هم زدن بالهای عظیمش دانه تمام گیاهان را در سرتاسر زمین پخش میکند. در روایتهای متاخر دیگری که کمتر مورد تایید هستند، گفته میشود که هدهد سلیمان سی مرغ را با خود به منطقهای برده و تمامی آنها پرنده واحدی را به نام سیمرغ تشکیل میدهند.

سیمرغ بر اسرار هستی آگاه است و زال را پرورانده، در به دنیا آمدن رستم، زال را راهنمایی کرده و در نبرد میان اسفندیار و رستم، راز اسفندیار را برملا میکند. نام سیمرغ در شاهنامه یکبار به شکل ناجی زال و رستم و بار دیگر در هفت خوان اسفندیار به شکل دشمن او، شبیه به اژدهایی بالدار ظاهر میشود که در خوان پنجم به دست اسفندیار هلاک میشود.